اهول

لغت نامه دهخدا

اهول. [ اُ] ( ع مص ) زن خواستن. با اهل شدن. ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( بحر الجواهر ). تأهل. زن خواستن. با اهل شدن. || آرام یافتن و بی پژمان شدن به کسی. ( ناظم الاطباء ). || اهل بالمکان ( مجهولا )؛به اهل خویش آبادان گردید آن جای. ( ناظم الاطباء ).

اهول. [ اَهَْ وَ ] ( ع ن تف ) باهول تر. ترسناک. یقال : ما اهول ؛ چه هولناک است. ( ناظم الاطباء ). هول تر.( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). گویند: اهول من الحریق.اهول من السیل. و رجوع به مجمعالامثال میدانی شود.

فرهنگ فارسی

با هول تر . ترسناک

پیشنهاد کاربران

بپرس