اهنگیدن


معنی انگلیسی:
decide

لغت نامه دهخدا

( آهنگیدن ) آهنگیدن. [ هََ دَ ] ( مص ) قصد کردن. آهنگ کردن. || آهنجیدن. کشیدن ، چنانکه آب را از چاه و جز آن :
کرده شیران حضرت تو مرا
سرزده همچو گاو آب آهنگ.
سنائی.

فرهنگ فارسی

( آهنگیدن ) ( مصدر ) ۱ - قصد کردن آهنگ کردن . ۲ - کشیدن چنانکه آب را از چاه آهنجیدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس