( آهنگیدن ) آهنگیدن. [ هََ دَ ] ( مص ) قصد کردن. آهنگ کردن. || آهنجیدن. کشیدن ، چنانکه آب را از چاه و جز آن : کرده شیران حضرت تو مرا سرزده همچو گاو آب آهنگ.
سنائی.
فرهنگ فارسی
( آهنگیدن ) ( مصدر ) ۱ - قصد کردن آهنگ کردن . ۲ - کشیدن چنانکه آب را از چاه آهنجیدن .