صاحب دیوان استیفا که اهل فضل را
اندر او اهلیت صاحبقرانی بود وهست.
سوزنی.
چون بگیتی نه وفا ماند و نه اهل دم اهلیت اخوان چکنم.
خاقانی.
نیست در حلقه جهان یک اهل پای اهلیت از میان برگیر.
خاقانی.
گفت من خویشتن را اهلیت آن نمی بینم که بر شیخ روم... ( تذکرة الاولیاء ).پس تفحص کرد کاین سعی که بود
شاه را اهلیت من که نمود.
مولوی.
گفت این طایفه خرقه پوشان امثال حیوانند اهلیت و آدمیت ندارند.( گلستان ). نزدیک صاحبدیوان رفتم بسابقه معرفتی که در میان ما بود و صورت حالش بیان کردم اهلیت و استحقاقش بگفتم. ( گلستان ). و از جمله مقربان بار گیتی مدار و باریافتگان... و مواجب محرران و منشیان دارالانشاء و اهلیت و قابلیت ایشان بمقرب الخاقان مزبور متعلق است. ( تذکرةالملوک چ 2 ص 25 ). || در اصطلاح حقوقی عبارت است از توانائی قانونی برای انجام امری. یا به عبارت دیگر اهلیت قابلیت شخص است برای آنکه بتواند حق خود را استیفاء و اعمال نماید چنانکه بتواند اموال و حقوق خود را تصرف نماید و معاملات و عقودمنعقد سازد. و طبق ماده 211 قانون مدنی شخص وقتی میتواند توانائی قانونی ( اهلیت ) را برای معامله کردن واجد باشد که بالغ و عاقل و رشید باشد. این توانائی را قدرت اعمال حق نیز گویند و آن دو قسم است : اهلیت تمتع، اهلیت استیفاء. ( از حقوق مدنی منصورالسلطنه عدل و حقوق مدنی دکتر امامی و قانون مدنی ). و رجوع به ترکیبهای زیر شود.- اهلیت استیفاء ؛ توانائی قانونی شخص است بر اعمال حقوق و تصرف در اموال و انجام معاملات و عقود. توضیح آنکه تنها دارا بودن اهلیت تمتع برای آنکه انسان بتواند حق خود را اعمال نماید کافی نیست و باید دارای اهلیت استیفا نیز باشد چنانکه قانون مدنی مقرر میدارد «هیچکس نمیتواندحق خود را اجرا کند مگر این که برای این امر اهلیت قانونی داشته باشد». ( ماده 958 ). و مطابق همان قانون شخص وقتی اهلیت برای معامله دارد که بالغ و رشید وعاقل باشد. ( ماده 211 ). و همین قانون علاوه میکند: «اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند: صغار، اشخاص غیر رشید، مجانین...». ( از قانون مدنی و حقوق مدنی دکتر امامی ).بیشتر بخوانید ...