اهل درون

لغت نامه دهخدا

اهل درون. [ اَ ل ِ دَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از اولیاء و مقرب و خواص و محرم اسرار است. ( هفت قلزم ). مقرب و خواص و محرم اسرار. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اهل و ترکیبات آن شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از اولیائ و مقرب و خواص و محرم اسرار است .

پیشنهاد کاربران

اهل درون ؛ اهل بیت. اهل اندرون. درونیان. مونسان و معتمدان. خودمانیها :
صبحدمی با دو سه اهل درون
رفت فریدون به تماشا برون.
نظامی.

بپرس