اهستگی کردن

فرهنگ معین

( آهستگی کردن ) ( ~. کَ دَ )(مص ل . ) به نرمی رفتار کردن .

پیشنهاد کاربران

درنگ و کندی، بطی،
صلح و سازش،
تفکر، تدبر ، تامل کردن ، اندیشیدن
آهستگی کردن، تامل، تفکر، تدبیرکردن، اندیشیدن و. . .

بپرس