اهسته کردن


معنی انگلیسی:
decelerate, slack, slacken, slow

مترادف ها

slacken (فعل)
کم شدن، خرد شدن، کند کردن، اهسته کردن، سست کردن، شل کردن یا شدن

decelerate (فعل)
کند کردن، کاستن سرعت، اهسته کردن، از سرعت چیزی کاستن

پیشنهاد کاربران

بپرس