( آهسته کار ) آهسته کار. [ هَِ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) بطی ٔ. کند. دیرجُنْب. کر : مگر میرفت استاد مهینه خری میبرد بارش آبگینه یکی گفتش که بس آهسته کاری بدین آهستگی بر خر چه داری چه دارم ، گفت دل پرپیچ دارم اگر این خر بیفتد هیچ دارم.
عطار.
|| متأنی. درنگی. نرم.
فرهنگ فارسی
( آهسته کار ) ( صفت ) کند دیر جنب بطئ مقابل تند سریع .
فرهنگ معین
( آهسته کار ) ( ~. ) (ص . ) نرم خو، ملایم .
فرهنگ عمید
( آهسته کار ) آن که به کندی حرکت کند یا کار کند، کند، کندکار، دیرجنب.