دیکشنری
مترجم
بپرس
اهسته رای
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
( آهسته رای )
آهسته رای. [ هَِ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) محتاط. باحزم. || دانا. || با رای رزین.
فرهنگ فارسی
( آهسته رای )
( صفت ) ۱ - محتاط باحزم . ۲ - با رای رزین با اندیش. استوار .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها