اهزع

لغت نامه دهخدا

اهزع. [ اَ زَ ] ( ع ص ، اِ ) پسین تیر که در کیش ماند، ردی باشد یا جید. یا آن بهترین تیرها باشد که جهت شداید و پیکار سخت نگاه دارند، یا ردی تر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). آخر تیر که در جعبه بماند. ( مهذب الاسماء نسخه خطی ). || بمعنی کسی : یقال ما فی الدار اهزع ( ممنوعاً من الصرف )؛ یعنی کسی در سرای نیست. || شی ٔ. چیز: یقال ماله اهزع ؛ ای شی ٔ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران