اهریمنی

/~ahrimani/

معنی انگلیسی:
dark, demoniac, demonic, deuced, devilish, evil, fiendish, hellish, infernal, malign, mephistophelean, monstrous, satanic, unholy

لغت نامه دهخدا

اهریمنی. [ اَ م َ ] ( ص نسبی ) نسبت است به اهریمن. از اهریمن. شیطانی. منسوب به شیطان :
جهان را همی داشت با ایمنی
نهان گشت کردار اهریمنی.
فردوسی.
جهان شد پر از خوبی و ایمنی
ز بد بسته شد دست اهریمنی.
فردوسی.
به پیمان نباشد بر او ایمنی
بپوید همی راه اهریمنی.
فردوسی.
چون که نشویی بخرد روی جهل
برنکشی از سرت اهریمنی.
عنصری.
- تیغ اهریمنی ؛ شمشیر بسیار بران :
به دست چپش نامدار ارمنی
ابا جوشن و تیغ اهریمنی.
فردوسی.
- دام اهریمنی ؛ دام شیطانی :
به بهرام گفت از چه سخت ایمنی
نگه کن بدین دام اهریمنی.
فردوسی.
- دست اهریمنی ؛ نیروی شیطانی :
ابا شادمانی و با ایمنی
ز بد دور وز دست اهریمنی.
فردوسی ( شاهنامه چ مسکو ج 7 ص 199 ).
- کردار اهریمنی ؛ رفتار و عمل شیطانی :
چه دیدی ز من تا تو یار منی
ز گفتار و کردار اهریمنی.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

نسبت است به اهریمن

مترادف ها

devilish (صفت)
خبیی، بسیار بد، اهریمنی، شیطان صفت

diabolical (صفت)
شیطانی، اهریمنی

diabolic (صفت)
شیطانی، اهریمنی

پیشنهاد کاربران

اهریمن ما در بهدینی داریم که اهریمن درست شده کثیفی و پوسیدگی درست شده حالا بیاید نگاهی به واژه بیندازیم این واژه درست شده از دو بخش هست نخست ahe به معنی هست شده درست شده و بخش دوم rimani , reman ریمنی
...
[مشاهده متن کامل]
هر چند دو بخشی هست اما در کل به معنی از هم فرو پاشید ، در هم فرو ریخت ri ریشه ریزش ریختن man منش ، خود ، تن ، ماهیت ، است

فرا زمینی
شیطانی
شیطانی بودن
شیطانی
نسبت است به اهریمن
نسبت به شیطانی بودن

بپرس