اهدار

لغت نامه دهخدا

اهدار. [ اِ ] ( ع مص ) باطل کردن خون. ( المصادر زوزنی ). رایگان و مباح گردانیدن خون را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). باطل و مباح کردن خون را. ( آنندراج ). خون باطل کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || باطل کردن حق. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱ - هدر ساختن هدر دادن پامال کردن . ۲ - مباح کردن خون کسی .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - هدر ساختن ، پامال کردن . ۲ - مباح کردن خون کسی .

پیشنهاد کاربران

بپرس