اهداب. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ هَدَب. || ج ِ هُدب و هُدُب. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کلمات مذکور شود.اهداب. [ اِ ] ( ع مص ) دراز وفروهشته شاخ گردیدن درخت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دراز گردیدن و فروهشته شاخ گردیدن. ( ناظم الاطباء ).