اهجاء. [ اِ ] ( ع مص ) بازداشتن شتر را بچرا و فرونشاندن گرسنگی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). فرونشاندن گرسنگی را. ( آنندراج ). گرسنگی بنشاندن. ( تاج المصادر بیهقی ). || گزاردن حق کسی را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). ادا کردن حق کسی را. ( ناظم الاطباء ). || خورانیدن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || هجا یافتن شعر را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).