اهتقاع

لغت نامه دهخدا

اهتقاع. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بند کردن و بازداشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || خوابانیدن گشن ناقه را و سکیزیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خوابانیدن گشن ماده شتر را. ( ناظم الاطباء ). || بازآمدن تب بعد یک روز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ترک کردن تب کسی را روزی و سپس بازگشتن و داغ ساختن او را. ( از اقرب الموارد ). || بازگردیدن هر چیزی. || برگشتن رنگ. یستعمل مجهولا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بند کردن و باز داشتن

پیشنهاد کاربران

بپرس