فرهنگ عمید
عقیده ای که همۀ اجزای عالم را دارای روح می داند.
دانشنامه آزاد فارسی
آنیمیسم. رجوع شود به:جاندارپنداری
wikijoo: آنیمیسم
پیشنهاد کاربران
Animi بدون پسوند سم ( sm ) با تلفظ آنیمی یک واژه ترکیبی به زبان فارسی فراباستان بوده به معنای : نیمه آسمانی مردانه یا زنانه هرکدام از افراد انسانی در این دنیا. بر اساس بینش و باور خردمندان گمنام ایرانی و بعضا هندو، هر کدام از ما افراد انسانی در آفرینش اولیه یا مبدئی همین واقعیت و طبیعت در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی یا بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج آسمانی و هرکدام در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی، دانائی، هنرمندی، هوشمندی و دانش کامل و بطور مطلق همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی ( به احتمال قریب به یقین یا نزدیک به حقیقت در سن چهل سالگی ) آفریده شده و از عشق و زندگی جاودانه برخوردار گردیده ایم.
... [مشاهده متن کامل]
آن پنج زوجی های آسمانی جملگی هِترو یا غیر همجنس آفریده نشده اند بلکه مختلط مرکب از سه زوج غیر همجنس یا هترو و دو زوج همجنس یا همو ( دو مرد و دو زن خودی ) در سراها، قصر ها یا کاخ های مجلل و با شکوه پنتاگونی یا پنج ویلائی با یک سالن مشترک پنج ضلعی شکل، پنج آشپزخانه کوچک و مستقل و یک آشپزخانه بزرگ و مشترک و پنج در ورودی و خروجی مستقل و یک در مشترک به فضای بهشت برین.
آن ده انسان های کامل و بی عیب و نقص ملکوتی یا آسمانی در طی این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی ( اولین زندگی دنیوی پس از وقوع اولین مهبانگ روی پائین ترین پله تکاملی ) و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی ( آخرین زندگی دنیوی روی بالاترین پله تکاملی قبل از وقوع آخرین مهبانگ و رجعت یا بازگشت به حالت بهشت برین یا نظام احسن و اشرف آفرینش سرمدی، مبدئی، ازلی و ابدی یا اولیه و یکبار برای جاودانگی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی ) بطور سلسله وار در طول هم و پشت سر همدیگر در 10 عالم یا دنیا زیر سقف 10 آسمان و روی 10 کره زمین به ظهور و پیدایش و کثرت نمی رسند بلکه در ۷ عالم یا دنیا زیر سقف ۷ آسمان و روی ۷ کره زمین و هرکدام دقیقن یا دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول و یا به بیانی دیگر هرکدام به تعداد یکهفتم کلیه ی کنگره های سلسله دایره وار دهّر ها، نه یکی بیشتر و نه یکی کمتر.
طول زمانی اولین سفر مقطعی مساوی بوده با معکوس مقدار زمان پلانک در علم فیزیک یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه ( 10 بتوان 43 ثانیه ) و طول زمانی سفر های مقطعی بعدی هر بار منهای هفت ( ۷ ) برابر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یعنی منهای هفت برابر فاصله زمانی بین وقوع دو مهبانگ متوالی از طول زمانی سفر مقطعی قبلی یا پیشینی . در سفر های مقطعی و متوالی درجات تکاملی پایین تر دیگر تکرار نمیشوند.
در همین زمینه شاید مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که آنیم و آنیوس یونانیان در اصل و ریشه به زبان یونانی نبوده بلکه فارسی و کهن الگوهای آخرخه تیپی کارل گوستاو یونگ به نیمزوج های زنانه و مردانه ( موئنث و مذکر ) آسمانی اشاره نداشته بلکه زوج های نجات یافته در کشتی نوح در طی طوفان افسانه ای و بارش شدید چهل شبانه روزی. آخرخه ( Arche ) یونانی معادل همان ارکه، عرشه یا کشتی نوح ( Noah با تلفظ نوآه به زبان پدر و مادر سومری و فارسی زبان وی به معنای آه یا دَم نو در مقایسه و رقابت با دَم زندگی بخش قدیمی یعنی آدم ) بوده و می باشد.
آن بینش و باور حقیقی پیشینیان خودمان ( وحی حقیقی در مورد آفرینش انسان ) پس از پیدایش داستان خلقت آدم و حوا توسط موسا ( موسی ) و سپس با پیدایش ادیان مسیحیت و اسلام، آنچنان سرکوب و عقب رانده شده که چند واژه و دو سمبل یکی گردونه مهر و چلیپا در ایران و دیگری چرخه سمسرا و سواستیکا در هند و مراسم چیدن سفره هفت سین در ایران، اثری از خدائی بودن آن باقی نمانده است.
شیوا و شاکتی هندوان ( shiva & shakti : ss ) و میترا و وارونه خود ما ایرانیان ( MW : Mitra & Warune ) یعنی دو خط شکسته و عمود بر هم در سطح افق ( به شکل دو غلاب ماهیگیری بر رویهم یا صلیب شکسته ) روی سمبل های سواستیکا و چلیپا اشاره به آن دو نیمزوج داشته و تعداد نقاط دهگانه ( هرکدام چهار نقطه با یک نقطه مشترک که دو بار شمرده میشود ) اشاره به ده نیم زوج های آسمانی.
این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار و تا پایان آن همیشه پس از وقوع مهبانگ های هشتم ( ۸م ) در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود.
اُم ( om ) هندوان جاری شده بر زبان آن خردمندان گمنام و سپس کریشنا و آرجونا در رزم نامه اکبر شاه، شاید در اصل و ریشه به شکل اوَم تلفظ و بیان میشده به معنای؛ من او هستم، یعنی هستی من ز هستی اوست.
در پایان کلام کودکانه امروز خود که امیدوارم سر گردشگران محترم اینترنتی در فضای مجازی و مراجعه کنندگان گرامی به این سایت ارزشمند را بدرد نیاورده باشد، یک سوال کودکانه طرح می نمایم و ارائه یک پاسخ حقیقی و قضاوت و نتیجه گیری را به عهده خواننده گرامی می سپارم و آن اینکه :
آیا کلام های آن خردمندان گمنام در سرزمین های ایران و هندوستان ( صرف نظر از ستایش ها و پرستش های ایزدان و دیوان گوناگون و چندین و چندگانه و چند سری و چند دست و پائی و گهگاهی با خرطوم فیل آویزان بر پیشانی و یک خال هندو روی آن که اشاره به موجود بودن چشم سوم داشته ) خدائی - آسمانی - وحیانی حقیقی بوده یا کلام های حضرات موسا ( موسی ) و ایسا ( عیسی ) و محمّد؟!.
به قول حافظ ( با اندکی تغییر ) :
من در ازل مَلَک بودم و سرایم در بهشت برین بود/
تا اینکه آدم مرا به این دیر خراب آباد دنیوی آورد/
حافظا! شیرین سخنا!
این بابا آدم نکره و نتراشیده و بد قیافه و هیکل حضرات موسی و عیسی و حاج محمّد آقا، ملقب به ابوالبشر، کی، کجائی و چه کاره باشد ؟! که من و تورا با خود به این دیر به اصطلاح خراب آباد دنیوی آورده بوده باشد در پی برادر کشی های هابیل و قابیل ( در اصل و ریشه به شکل آبیل و گابیل به معنای بیل آبیاری و بیل شخم زنی به زبان فارسی و نه پارسی قبل از پیدایش خیش چوبی و گاو آهن فلزی و هزاران سال قبل از تولد موسا یا موسی و یا موزَه در کنار رود نیل ) و گذاشتن وی بهنگام نوزادی در یک سبد حصیری و اندود شده با صمغ یا شیره درخت جاجِگ ( معادل آدامس ) یا بُته کتیرا و کاوچوک، قیر طبیعی، سرمه مژگان حوریان بهشتی و یا سریشم ضد آب، بر روی امواج رودخانه نیل گون و سپردن سرنوشت وی بدست حضرت خضر و جناب آقا یا سرور دنیا و الاآخر . . .
... [مشاهده متن کامل]
آن پنج زوجی های آسمانی جملگی هِترو یا غیر همجنس آفریده نشده اند بلکه مختلط مرکب از سه زوج غیر همجنس یا هترو و دو زوج همجنس یا همو ( دو مرد و دو زن خودی ) در سراها، قصر ها یا کاخ های مجلل و با شکوه پنتاگونی یا پنج ویلائی با یک سالن مشترک پنج ضلعی شکل، پنج آشپزخانه کوچک و مستقل و یک آشپزخانه بزرگ و مشترک و پنج در ورودی و خروجی مستقل و یک در مشترک به فضای بهشت برین.
آن ده انسان های کامل و بی عیب و نقص ملکوتی یا آسمانی در طی این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پائین ترین حالت نشئگی طبیعی ( اولین زندگی دنیوی پس از وقوع اولین مهبانگ روی پائین ترین پله تکاملی ) و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی ( آخرین زندگی دنیوی روی بالاترین پله تکاملی قبل از وقوع آخرین مهبانگ و رجعت یا بازگشت به حالت بهشت برین یا نظام احسن و اشرف آفرینش سرمدی، مبدئی، ازلی و ابدی یا اولیه و یکبار برای جاودانگی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی ) بطور سلسله وار در طول هم و پشت سر همدیگر در 10 عالم یا دنیا زیر سقف 10 آسمان و روی 10 کره زمین به ظهور و پیدایش و کثرت نمی رسند بلکه در ۷ عالم یا دنیا زیر سقف ۷ آسمان و روی ۷ کره زمین و هرکدام دقیقن یا دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول و یا به بیانی دیگر هرکدام به تعداد یکهفتم کلیه ی کنگره های سلسله دایره وار دهّر ها، نه یکی بیشتر و نه یکی کمتر.
طول زمانی اولین سفر مقطعی مساوی بوده با معکوس مقدار زمان پلانک در علم فیزیک یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه ( 10 بتوان 43 ثانیه ) و طول زمانی سفر های مقطعی بعدی هر بار منهای هفت ( ۷ ) برابر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یعنی منهای هفت برابر فاصله زمانی بین وقوع دو مهبانگ متوالی از طول زمانی سفر مقطعی قبلی یا پیشینی . در سفر های مقطعی و متوالی درجات تکاملی پایین تر دیگر تکرار نمیشوند.
در همین زمینه شاید مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که آنیم و آنیوس یونانیان در اصل و ریشه به زبان یونانی نبوده بلکه فارسی و کهن الگوهای آخرخه تیپی کارل گوستاو یونگ به نیمزوج های زنانه و مردانه ( موئنث و مذکر ) آسمانی اشاره نداشته بلکه زوج های نجات یافته در کشتی نوح در طی طوفان افسانه ای و بارش شدید چهل شبانه روزی. آخرخه ( Arche ) یونانی معادل همان ارکه، عرشه یا کشتی نوح ( Noah با تلفظ نوآه به زبان پدر و مادر سومری و فارسی زبان وی به معنای آه یا دَم نو در مقایسه و رقابت با دَم زندگی بخش قدیمی یعنی آدم ) بوده و می باشد.
آن بینش و باور حقیقی پیشینیان خودمان ( وحی حقیقی در مورد آفرینش انسان ) پس از پیدایش داستان خلقت آدم و حوا توسط موسا ( موسی ) و سپس با پیدایش ادیان مسیحیت و اسلام، آنچنان سرکوب و عقب رانده شده که چند واژه و دو سمبل یکی گردونه مهر و چلیپا در ایران و دیگری چرخه سمسرا و سواستیکا در هند و مراسم چیدن سفره هفت سین در ایران، اثری از خدائی بودن آن باقی نمانده است.
شیوا و شاکتی هندوان ( shiva & shakti : ss ) و میترا و وارونه خود ما ایرانیان ( MW : Mitra & Warune ) یعنی دو خط شکسته و عمود بر هم در سطح افق ( به شکل دو غلاب ماهیگیری بر رویهم یا صلیب شکسته ) روی سمبل های سواستیکا و چلیپا اشاره به آن دو نیمزوج داشته و تعداد نقاط دهگانه ( هرکدام چهار نقطه با یک نقطه مشترک که دو بار شمرده میشود ) اشاره به ده نیم زوج های آسمانی.
این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار و تا پایان آن همیشه پس از وقوع مهبانگ های هشتم ( ۸م ) در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود.
اُم ( om ) هندوان جاری شده بر زبان آن خردمندان گمنام و سپس کریشنا و آرجونا در رزم نامه اکبر شاه، شاید در اصل و ریشه به شکل اوَم تلفظ و بیان میشده به معنای؛ من او هستم، یعنی هستی من ز هستی اوست.
در پایان کلام کودکانه امروز خود که امیدوارم سر گردشگران محترم اینترنتی در فضای مجازی و مراجعه کنندگان گرامی به این سایت ارزشمند را بدرد نیاورده باشد، یک سوال کودکانه طرح می نمایم و ارائه یک پاسخ حقیقی و قضاوت و نتیجه گیری را به عهده خواننده گرامی می سپارم و آن اینکه :
آیا کلام های آن خردمندان گمنام در سرزمین های ایران و هندوستان ( صرف نظر از ستایش ها و پرستش های ایزدان و دیوان گوناگون و چندین و چندگانه و چند سری و چند دست و پائی و گهگاهی با خرطوم فیل آویزان بر پیشانی و یک خال هندو روی آن که اشاره به موجود بودن چشم سوم داشته ) خدائی - آسمانی - وحیانی حقیقی بوده یا کلام های حضرات موسا ( موسی ) و ایسا ( عیسی ) و محمّد؟!.
به قول حافظ ( با اندکی تغییر ) :
من در ازل مَلَک بودم و سرایم در بهشت برین بود/
تا اینکه آدم مرا به این دیر خراب آباد دنیوی آورد/
حافظا! شیرین سخنا!
این بابا آدم نکره و نتراشیده و بد قیافه و هیکل حضرات موسی و عیسی و حاج محمّد آقا، ملقب به ابوالبشر، کی، کجائی و چه کاره باشد ؟! که من و تورا با خود به این دیر به اصطلاح خراب آباد دنیوی آورده بوده باشد در پی برادر کشی های هابیل و قابیل ( در اصل و ریشه به شکل آبیل و گابیل به معنای بیل آبیاری و بیل شخم زنی به زبان فارسی و نه پارسی قبل از پیدایش خیش چوبی و گاو آهن فلزی و هزاران سال قبل از تولد موسا یا موسی و یا موزَه در کنار رود نیل ) و گذاشتن وی بهنگام نوزادی در یک سبد حصیری و اندود شده با صمغ یا شیره درخت جاجِگ ( معادل آدامس ) یا بُته کتیرا و کاوچوک، قیر طبیعی، سرمه مژگان حوریان بهشتی و یا سریشم ضد آب، بر روی امواج رودخانه نیل گون و سپردن سرنوشت وی بدست حضرت خضر و جناب آقا یا سرور دنیا و الاآخر . . .
آنیمیسم : آیین باستانی بسیاری از اقوام گذشته جان گرایی ( Animism ) بوده است. بر اساس این آیین همه مظاهر طبیعت روح دارند و برای بهره برداری از آنها باید به نیایش و سپاس و ستایش آنها پرداخت. پرستش زمین ، آسمان و اجرام سماوی، آتش ، رعد وبرق ، ابر، دریا ، رودخانه، طوفان ، جنگل ، گیاهان و حیوانات به ویژه گاو ماده ، مار کبری ، همچنین پرستش توتم قبیله و روح نیاکان و بزرگان همراه با دلجویی از موجودات خطرناک ، مانند شیطان و جن ( از ما بهتران ) میان اقوام باستانی رواج داشته است گرایش به عبادت جن و پناه بردن برخی افراد نادان به آنها مورد نکوهش قرآن مجید قرار گرفته است : ( انعام 100 ، سبا 41 و جن 6 )
... [مشاهده متن کامل]
جانگرایان طبیعت را دارای شعور و انسانوار ( Anthropomorphic ) می دانند و به گونه ای با آن راز نیاز می کنند و برای آن قربانی تقدیم می دارند که گویا طبیعت تحت تاثیر این امور قرار می گیرد. بقایای این گرایش در برخی ادیان به ویژه هندوئیسم تا این زمان مشاهده می شود برخی از بتان نماد قوای طبیعت هستند.
( توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، 1398 : 15 )
... [مشاهده متن کامل]
جانگرایان طبیعت را دارای شعور و انسانوار ( Anthropomorphic ) می دانند و به گونه ای با آن راز نیاز می کنند و برای آن قربانی تقدیم می دارند که گویا طبیعت تحت تاثیر این امور قرار می گیرد. بقایای این گرایش در برخی ادیان به ویژه هندوئیسم تا این زمان مشاهده می شود برخی از بتان نماد قوای طبیعت هستند.
( توفیقی ، حسین ، آشنایی با ادیان بزرگ ، 1398 : 15 )
دوره ای از تاریخ بشر که انسان ها با درخت، کوه و خاک و آب صحبت می کرده است. این صحبت کردن در ادبیات هم دیده می شود. در کتاب های اساطیری همچون دده قورقود، شاهنامه، ایلیاد و ادیسه و. . . . چون اعتقاد بر این
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
است که خاقان ها یا پدران و نیاکان نمی میرند بلکه با خاک به روحی تبدیل می شوند و در درخت و سنگ و . . . جریان دارند.
اعتقاد به تجلیل ارواح و موجودات و انرژیهای غیر مادی. یک پله جلوتر از انی ماتیسم که اعتقاد به ذیروح بودن اشیا هست، این ها به تاثرات ناشی از اون هم اعتقاد دارن. علتش، برون افکنی دریافت های حسی هست. یعنی، آدم ها تصورات خودشون رو به جای واقعیت می بینن.
یعنی اعتقاد به وجود جان در اشیاء بی جان