انگیزیدن

لغت نامه دهخدا

انگیزیدن. [ اَ دَ ] ( مص ) انگیختن. رجوع به انگیختن شود.

فرهنگ فارسی

انگیختن: جنباندن ازجای، به جنبش آوردن، برجهانیدن، بلندساختن، واداشتن، تحریک کردن، شوراندن
( مصدر ) (انگیزید انگیزد خواهد انگیزید بینگیز انگیزنده انگیزش ) انگیختن

فرهنگ عمید

= انگیختن

پیشنهاد کاربران

" انگیزش و انگیختش ":علیت و معلولیت.
انگیزه و انگیخته. انگیزش و انگیختش. انگیز و انگیخت. انگیزا و انگیختا. انگیزوی و انگیختگی. انگیزانی و انگیختانی. انگیزوی و انگیختوی.
انگیزند و انگیختند. انگیزنده و انگیختنده. انگیزندگی و انگیختندگی.
...
[مشاهده متن کامل]

انگیزندگاه و انگیختندگاه. انگیزندگاهه و انگیختندگاهه. انگیزندگاهگی و انگیختندگاهگی. انگیزندگاهش و انگیختندگاهش. گاهشه. گاهشی. گاهشمند گاهشمندی. گاهشمندیانی.
گاهشمندک. گاهشمندگر. گاهشمندیانیگریوارهگانی و . . . . .

" انگیزیت هیوم ":علیت هیوم.
انگیزیت از دیدگاه دیوید هیوم.
انگیختیت از دیدگاه افلاطون . نگرهء افلاطون.