لغت نامه دهخدا
انگیر. [ اَ ] ( اِ ) انگور. ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). و رجوع به انگور شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - میو. رز میو. مو . این میوه بصورت یک خوش. مرکب از دانه هاست که هر یک را حبه یا دان. انگور گویند و آنها بشکل کروی بیضوی تخم مرغی برنگها و باندازه های مختلف اند . ۲ - درخت رز مو .