لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. (اسم، صفت نسبی ) انگورفروش.
۳. (اسم، صفت نسبی ) صاحب باغ انگور.
دانشنامه عمومی
انگوری (آشار). انگوری، روستایی در دهستان ایرافشان بخش آشار شهرستان مهرستان در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۴۷ نفر ( ۴۰ خانوار ) بوده است. [ ۱]
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱۴۷ نفر ( ۴۰ خانوار ) بوده است. [ ۱]
wiki: انگوری (آشار)
انگوری (غزنی). انگوری ( به لاتین: Anguri ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در جاغوری واقع شده است. [ ۱] انگوری از یزرگیترین و پرجمعیت ترین مناطق جاغوری که در جنوب این ولسوالی هم مرز با ولایت ولایت زابل موقعیت دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: انگوری (غزنی)
مترادف ها
تماما گوشتی، دارای میوه گوشتی، انگوری، توت مانند، دانه دار
انگوری، قرمز، شرابی، بادهای، شرابی رنگ
پیشنهاد کاربران
مثال پدرم انگوری شده بود می تواند دلالت بر می خوری و مستی طرف باشد
کلمه انگوری میتواند معادل خوبی بجای کلمه عنبیه ( عنبیه چشم ) که عربی است در نظر گرفته شود.