انگورک

لغت نامه دهخدا

انگورک. [ اَ رَ ] ( اِ مرکب ) مردمک دیده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). سیاهی چشم. ( یادداشت مؤلف ) :
انگورک چشم ماست خالت گویی
کزعین سواد مردم دیده فتاد.
مولوی ( از آنندراج ).
|| بثوری که از انصباب مواد عفنه در بدن پیدا می شود. ( آنندراج ) :
پیش آنکس که برد نشئه ز بول نمکی
دختر رز بود انگورکی و آتشکی.
اشرف ( از آنندراج ).
|| نوعی از عنکبوت را نیز گویند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). قسمی رتیل. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - انگور فرنگی ۲ - نوعی عنکبوت شبیه بدان. انگور .

فرهنگ عمید

۱. انگور کوچک.
۲. نوعی عنکبوت که شبیه دانۀ انگور است.
* انگورک چشم: [قدیمی] مردمک چشم، انگوره.

دانشنامه عمومی

انگورک ( نام علمی: Gaultheria procumbens ) گونه ای از گلدریا که بومی شمال شرقی آمریکای شمالی از نیوفاندلند در غرب تا منیوبا در شمال شرقی و آلاباما در جنوب است. [ ۱] این گیاه عضوی از تیره خلنگیان است. [ ۲]
انگورک درختچهای کوچک و کم رشد است که معمولاً ارتفاع آن به ۱۰ الی ۱۵ سانتیمتر می رسد. برگها همیشه سبز، بیضوی تخم مرغی شکل هستند ۲ الی ۵ سانتیمتر طول و ۱ الی ۲ سانتیمتر عرض و بوی مشخص متیل سالیسیلات دارند. گلها به شکل زنگ و طول ۵ میلیمتر، سفید، به طور انفرادی یا به صورت گل آذین خوشه ای رشد می کنند. میوه شبیه - سته در واقع کپسول خشکی است که کاسبرگهایی[ ۳] به قطر ۶ الی ۹ میلیمتر دور آن را احاطه کرده است.
این گیاه توسط قبایل مختلف بومیان آمریکا به عنوان دارو استفاده شده است. [ ۴]
عکس انگورک
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

رضا گلین شریف دینی
انگورک ( angoorak ) : در گویش مازندرانی به درخچه های انگور وحشی گفته می شود که میوه های ریزی دارند.

بپرس