انگشتو
لغت نامه دهخدا
انگشتو. [ اَ گ ِ ] ( اِ ) نانی که بر روی زغال پزند. نانی که بعد از پختن نشان انگشت بر آن باشد و آن را پنجه کش نیز گویند. ( ازانجمن آرا ) ( از آنندراج ). و رجوع به انگشتوا شود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~. ) (اِمر. ) خوراکی که از نان و روغن و شیرینی ترتیب دهند.
فرهنگ عمید
خوراکی که از روغن داغ کرده، آب، و شکر یا شیره با نان تریت کرده درست کنند، چنگالی، بشتره.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید