انگشت دراز نکردن: انگشت کشیده داشتن از چیزی، کنایه از اعتراض نکردن و عیب نگرفتن.
( ( با تو یک روز آز و ناز نکرد
بر تو انگشت کس دراز نکرد ) ) ( سیرالعباد ، )
( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد شفیع صفاری ) .
( ( با تو یک روز آز و ناز نکرد
بر تو انگشت کس دراز نکرد ) ) ( سیرالعباد ، )
( فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی های سنایی، دکتر محمد شفیع صفاری ) .