( اَنگُست به نُفت کِردِن ) انگشت در دماغ کردن. کنایه از کوچکترین و پیش پا افتاده ترین کار. مثلاً ار انگست اکنی به نفت هو اره مچ هل اده به یَه جان خس یعنی اگه انگشت تو دماغ میکنی اون میره مشت میکنه ه جایی از خودش.