انگزد

لغت نامه دهخدا

انگزد. [ اَ گ ُ زَ ] ( اِ ) انگوزه. انگژد: از سیستان جامه های فرش افتد بر کردار طبری و زیلوها بر کردار جهرمی و خرمای خشک و انگزد. ( حدود العالم ). و رجوع به انگژد شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) انگژد .

پیشنهاد کاربران

بپرس