انگاشتنی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
قابل درک، تصور کردنی، تصوری، قابل تصور، انگاشتنی، وابسته به تصورات و پندارها
قابل درک، تصور کردنی، تصوری، قابل تصور، انگاشتنی، وابسته به تصورات و پندارها
تصور کردنی، انگاشتنی، گمان کردن، فرض کردنی، قابل عرض
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید