انکال
لغت نامه دهخدا
انکال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نِکل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). قیدها و بندهای سخت یا بندهای آتشین. ( آنندراج ): اِن لدینا انکالاً و جحیماً. ( قرآن 12/73 )؛ نزدیک ما در غیب ایشان را بندهاست و آتشی عظیم. ( کشف الاسرار ج 10 ص 263 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید