انکاس

لغت نامه دهخدا

انکاس. [ اِ ] ( ع مص ) سرنگون کردن. ( آنندراج ). نگونسار کردن. واگردانیدن. ( مصادر زوزنی از یادداشت مؤلف ). ارکاس. ( یادداشت مؤلف ).

انکاس. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نِکس. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به نکس شود.

پیشنهاد کاربران

این واژه در برخی نقاط ایران به هشت پا یا ماهی مرکب میگویند اما نگاهی به این واژه . انکاس یا انکاش وارانه یکی از معنی ها هست این واژه از ریشه ank واژگانی چون anka , ankaah به معنی خط خمیده انحنا حتی هلال
...
[مشاهده متن کامل]
ماه رو هم معنی میده این واژه از هند تا فلات ایران و شبه جزیره عربستان هنوز کاربرد داره و واژگان بسیاری از این ریشه کاربرد داره

بپرس