انوف
لغت نامه دهخدا
انوف. [ اُ] ( ع اِ ) ج ِ انف. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). بینی. ( غیاث اللغات ). رجوع به انف شود.
فرهنگ فارسی
کسی که ارتکاب کار های زشت را ناپسند دارد و به کار های زشت و ناشایست تن در ندهد ٠ یا زنی که ننگ دارد از چیز بی خیر ٠
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید