انهال

لغت نامه دهخدا

انهال. [ اِ ] ( ع مص ) نخست آب خورانیدن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). نخست بر آب آوردن شتران را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). شربت اول دادن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || خداوند شتران نخست آب خورده شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || دادن و اعطاء. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || تشنه کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( المصادر زوزنی ). || سیراب کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( المصادر زوزنی ) ( از اقرب الموارد ). || خشمناک کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

نخست آب خورانیدن ٠ نخست بر آب آوردن شتران را ٠ شربت اول دادن ٠ یا دادن و اعطائ ٠ یا تشنه کردن ٠ یا سیراب کردن ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس