انهاء
لغت نامه دهخدا
انهاء. [ اِ ] ( ع مص ) رسانیدن چیزی را و پیغام و جز آن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). خبر دادن. برسانیدن خبر را. ( تاج المصادر بیهقی ). خبر رسانیدن. || گذاشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). ترک کردن. واگذاشتن. || درآمدن در حوض. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || نیم پخته ماندن گوشت را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). پخته ناکردن گوشت. ( تاج المصادر بیهقی ). || محکم ناکردن کار را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || الیک انهی المثل [ بطور معلوم و مجهول ]؛ یعنی نظیر تو نایاب است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
نهی کردن
آگاه کردن
. . . . و منهیان را زهره نبود که حال سوری را براستی اِنهاء کردندی وامیر رضی اﷲ عنه سخن کسی بروی نمیشنود
تاریخ بیهقی
آگاه کردن
. . . . و منهیان را زهره نبود که حال سوری را براستی اِنهاء کردندی وامیر رضی اﷲ عنه سخن کسی بروی نمیشنود
تاریخ بیهقی