انهاء

لغت نامه دهخدا

انهاء. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نَهْی یا نِهْی به معنی حوض بزرگ و آبگیر و مثل آن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به نهی و انه شود.

انهاء. [ اِ ] ( ع مص ) رسانیدن چیزی را و پیغام و جز آن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). خبر دادن. برسانیدن خبر را. ( تاج المصادر بیهقی ). خبر رسانیدن. || گذاشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). ترک کردن. واگذاشتن. || درآمدن در حوض. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || نیم پخته ماندن گوشت را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). پخته ناکردن گوشت. ( تاج المصادر بیهقی ). || محکم ناکردن کار را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || الیک انهی المثل [ بطور معلوم و مجهول ]؛ یعنی نظیر تو نایاب است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - آگاه کردن . ۲ - رسانیدن خبر.

پیشنهاد کاربران

بپرس