انمحاء. [ اِ م ِ ] ( ع مص ) پاک گردیدن. ( منتهی الارب ). سترده شدن. سوده شدن. سوده شدن و پاک گردیدن. ( آنندراج ). محو شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) ( مجمل اللغة ). پاک گردیدن. ( ناظم الاطباء ). زدوده شدن.