انمجاج

لغت نامه دهخدا

انمجاج. [ اِ م ِ ] ( ع مص ) چکیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ترشش : انمجت نقط من القلم ؛ ای ترششت. ( از ناظم الاطباء ). پاشیده شدن مداد از قلم. ( تاج المصادر بیهقی ). چکیدن مداد از قلم. ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران