انقی. [ اَ قا ] ( ع ص ) رجل انقی ؛ مرد باریک بینی . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || دقیق القصب. ( از اقرب الموارد ). آنکه استخوان قصب باریک دارد. ( یادداشت مؤلف ). || ( ن تف ) نفی تر. ( از اقرب الموارد ). پاکیزه تر. پاک تر.- امثال : انقی من الدمعة. انقی من طست العروس . انقی من لیلة الصدر.انقی من مرآة العزیبة. ( یادداشت مؤلف ).