انقلاب کبیر فرانسه

فرهنگ فارسی

انقلاب کبیر فرانسه بر اثر رواج افکار فلسفی و اقتصادی قرن هیجدهم بر پا شد . مزایایی که اشراف و روحانیان از آنها برخوردار بودند و تحمیلاتی که دایما از طرف آنان و دولت نسبت به طبقه سوم می شد خشم افراد طبقه اخیر را بر می انگیخت . در سال ۱۷۸۹ م . تبعیض کامل در تقسیم مشاغل سیاسی مشهود بود و دولت از عهده باز رسی امور بر نمی آمد . لوئی ۱۶ بر اثر مشکلات مالی تصمیم گرفت که مجلس طبقاتی را تشکیل دهد . این مجلس در سال مذکور منعقد گردید و انقلاب از آن سر بدر آورد چه نمایندگان طبقه سوم حاضر نشدند مانند گذشته از اعیان و روحانیون جدا باشند و در مجلس علی حده رای خود را بدهند و در خواست کردند که نمایندگان در طبقه مذکور با آنان مجتمعا یک مجلس تشکیل دهند و درین صورت شماره نمایندگان طبقه سوم بتنهایی مساوی دو طبقه دیگر بود . نمایندگان دو طبقه عالی در بدین امر راضی نبودند . مباحثه در باب این پیشنهاد سبب کشمش گردیدونمایندگان طبقه سوم سوگند خوردند که تا برای فرانسه قانون اساسی ننویسند پراکنده نشوند . لوئی ۱۶ امر بتفرقه نمایندگان داد . [ میرابو ] خطیب فرانسوی گفت : ( ما باراده ملت جمع شده ایم و جز با سر نیزه متفرق نخواهیم شد . ) دولت نیز طلاح ندانست که با آنان مخالفت کند . بسیاری از نمایندگان اشراف و روحانیون از شرکت با نمایندگان طبقه سوم خود داری کردند ولی نمایندگان طبقه اخیر بعنوان اینکه نماینده اکثریت ملت هستند هیئت خود را [ مجلس ملی ] نامیدند و مجلس طبقاتی را منحل کردند و اعلام نمودند که هیچ فرد فرانسوی جز بتصویب مجلس ملی نباید بدولت مالیات بدهد . مجلس مذکور بلا فاصله بنوشتن قانون اساسی شروع کرد و عنوان مجلس موسسان را اختیار نمود . این مجلس در ظرف دو سال قانون اساسی فرانسه را تدوین کرد . قانون مزبور که به قانون ۱۷۹۱ معروف است کشور فرانسه را دارای حکومت مشروطه کرد و قوای مقننه مجریه قضائیه را از هم تفکیک نمود و فقط برای شاه این حق را قایل شدند که میتوانست اجرای قوانین را مدتی به تعویق اندازد در مقدمه قانون اساسی کلیاتی بنام اعلان حقوق بشر - که شامل آزادی مساوات و حکومت ملی بود - گنجانیده شده بود . بنابر این نمایندگان طبقه سوم دو انقلاب بزرگ ایجاد کردند : انقلاب سیاسی که بر اثر آن سلطنت استبدادی از میان رفت و نمایندگان ملت در کار حکومت دخالت کردند انقلاب اجتماعی که در نتیجه آن همه مردم در برابر قانون مساوی شدند و امتیاز طبقات اشراف و روحانیان از میان رفت . طبعا این دو انقلاب به آسانی صورت نگرفت و زد و خورد های شدیدی میان طبقات ممتاز و طبقه سوم روی داد . گروهی نیز به ممالک خارج سفر کردند و دولتهای بیگانه را بجنگ با فرانسه برانگیختد . لوئی ۱۶ مخفیانه از حکومتهای خارجی کمک می خواست عاقبت سپاه اتریش بخاک فرانسه روی آورد و چون لوئی ۱۶ نقشه جنگ را قبلا برای سرداران اتریش فرستاده بود فرانسویان شکست خوردند ولی مردم فرانسه ننگ این شکست را نمی توانستند تحمل کنند مخصوصا اهالی پاریس مجلس را بعزل لوئی ۱۶ مجبور ساختند پس از عزل وی برای تعیین طرز حکومت مجلس تازه ای معروف به کنوانسیون تشکیل شد. این مجلس نخست طرز حکومت جمهوری را در فرانسه اعلام نمود و سپس لوئی ۱۶ را به محاکمه جلب و اعدام کرد . کنوانسیون مجبور شد با نیروی بیگانه بجنگد و شورشهای داخلی را که پی در پی بروز میکرد خاموش سازد . این مجلس برای اینکه همه نیرو های خود را متوجه خارج سازد ابتدا بزندانی کردن و کشتن کسانی که مایه فتنه های داخلی بودند اقدام کرد و این خونریزیها ده ماه دوام یافت . این مدت به دوره ترس و وحشت معروف است . کنوانسیون با وجود شورشهای پیاپی به کمک وطن پرستان فرنسوی موفق شد پس از دو سال زد و خورد با قوای بیگانه بر همه دشمنان خارجی غلبه کند و حتی در سمت مشرق سرزمین تازه ای ضمیمه کشور خود سازد . علاوه بر این در داخله کشور نیز اصلاحاتی درباره فرهنگ اوزان و مقیاسها و غیره به عمل آورد . پس از مجلس کنوانسیون کشور فرانسه چهار سال دچار اختلال و اغتشاش گردید زیرا مردم به چند حزب قسمت شده بودند و هر حزبی سعی داشت بر احزاب دیگر غلبه کند و اداره امور را به دست گیرد . در این اثنا ممالک اروپا ضد حکومت فرانسه اتحاد کردند چه می ترسیدند که انقلاب فرانسه به کشور های آنان نیز سرایت کند . فرانسویان در این جنگها شکست خوردند و عاقبت از اغتشاشهای داخلی و مخاطرات خارجی به ستوه آمده آرزوی حکومت نیرومندی را داشتند که بتوانند در داخل کشور امنیت و آسایش را بر قرار سازد و مملکت را در برابر بیگانگان محافظت کند . این اندیشه با ظهور ناپلئون بنا پارت که در ایتالیا و اتریش فتوحات نمایان کرده بود به مرحله عمل رسید .
نام انقلابی است که در سال ۱۷۸۹ در فرانسه شروع شد و نه فقط در این کشور بلکه در سراسر جهان تاثیری عمیق کرد . آغاز آن در ماه مه ۱۷۸۹ است و پایان آن را ۱۷۹۵ یا ۱۷۹۹ یا ۱۸٠۴ شمرده اند . و گاهی نیز تمام دوره ناپلئون را تا ۱۸۱۵ نیز در جزئ انقلاب فرانسه می آورند . ولی اغلب آغاز عصر ناپلئون را پایان دوره انقلاب می شمارند .

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 واژه ی برنهاده: بُنگردش سترگ فرانسه 🇮🇷

بپرس