انقلاب مکزیک ( اسپانیایی: Revolución mexicana ) پیامدهای توسعه یافته درگیریهای مسلحانه منطقه ای در مکزیک از حدود ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۰ است که «وقایع تعیین کننده تاریخ مکزیک مدرن» خوانده شده است. این وقایع باعث نابودی ارتش فدرال و جایگزینی آن با ارتش انقلابی و تحول فرهنگ و دولت مکزیک گردید. جناح مشروطه خواه شمالی در جنگ پیروز شد و پیش نویس قانون اساسی کنونی مکزیک را تهیه کرد، که هدفش ایجاد یک دولت مرکزی قوی بود. ژنرالهای انقلابی قدرت را از ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰ در دست گرفتند. این درگیری انقلابی اساساً یک جنگ داخلی بود اما قدرتهای خارجی، که منافع استراتژیک و اقتصادی مهمی در مکزیک داشتند، در خروجی این جنگ قدرت به ایفای نقش پرداختند و مشخصا دخالت ایالات متحده بسیار زیاد بود. این درگیری منجر به مرگ حدود سه میلیون نفر، بیشتر از میان مبارزین، شد.
... [مشاهده متن کامل]
گرچه چند دهه رژیم رئیس جمهور پورفیریو دیاز ( ۱۹۱۱–۱۸۷۶ ) به طور رو به تزایدی نامحبوب بود، اما در سال ۱۹۱۰ هیچ پیش بینی از اینکه انقلابی در آستانه وقوع است وجود نداشت. دیاز مسن در یافتن راه حلی کنترل شده برای جانشینی ریاست جمهوری ناموفق بود که باعث جنگ قدرت میان نخبگان رقیب و طبقات متوسط شد، که در طی دوره ای از ناآرامیهای شدید در میان کارگران، مانند اعتصابات کانانئا و ریو بلانکه، اتفاق افتاد. هنگامیکه زمیندار متمول شمالی فرانسیسکو مادورو، دیاز را در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۱۰ به چالش کشید و دیاز او را زندانی کرد، مادورو بر اساس طرح سن لوئیزو پتوسی بر علیه دیاز فراخوان قیام مسلحانه داد. شورشها ابتدا در مورلوس و سپس در سطحی بسیار وسیعتر در شمال مکزیک بروز کرد. ارتش فدرال در سرکوب این خیزش گسترده ناتوان بود، که باعث آشکار شدن ضعف نظامی و مشوق شورشها گردید. دیاز در می ۱۹۱۱ استعفا داد و به تبعید رفت و دولت موقت تا زمان امکان برگزاری انتخابات منصوب شد، ارتش فدرال حفظ و نیروهای انقلابی مرخص شدند. فاز اول انقلاب بدون خونریزی و کوتاه مدت بود.
مادورو به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و دفتر ریاست جمهوری را در نوامبر ۱۹۱۱ بدست گرفت. او فوراً با انقلابیون مسلح امیلیانو زاپاتا در مورولس مواجهه شد، جایی که کشاورزان خواهان اقدام فوری در زمینه اصلاحات کشاورزی بودند. دولت از نظر سیاسی بی تجربه مادرو شکننده بود و در نتیجه شورشهای منطقه ای بیشتری اتفاق افتاد. در فوریه ۱۹۱۳ ژنرالهای برجسته رژیم دیاز در مکزیکو سیتی کودتا کرده و مادورو و معاون اولش پینو سوارز را وادار به استعفا کردند. در روزهای بعد هر دوی آنها بدستور رئیس جمهور جدید ویکتوریانو هوئرتا کشته شدند. این اتفاق آغازگر فاز جدید و خونینی از انقلاب شد، بطوریکه ائتلاف شمالیها به مخالفت با رژیم ضدانقلابی هوئرتا پرداختند و ارتش مشروطه به رهبری فرماندار کواویلا، ونوستیانو کارانزا وارد این مناقشه شد. نیروهای زاپاتا به قیام مسلحانه خود در مورولس ادامه دادند. رژیم هوئرتا از فوریه ۱۹۱۳ تا ژوئیه ۱۹۱۴ دوام آورد، و شاهد شکست ارتش فدرال توسط ارتشهای انقلابیون بود. ارتشهای انقلابیون سپس به نبرد با یکدیگر پرداختند، بگونه ای که جبهه مشروطه خواه تحت رهبری کارانزا ارتش متحد سابقش فرانسیسکو «پانچو» ویا را در تابستان ۱۹۱۵ شکست داد.
... [مشاهده متن کامل]
گرچه چند دهه رژیم رئیس جمهور پورفیریو دیاز ( ۱۹۱۱–۱۸۷۶ ) به طور رو به تزایدی نامحبوب بود، اما در سال ۱۹۱۰ هیچ پیش بینی از اینکه انقلابی در آستانه وقوع است وجود نداشت. دیاز مسن در یافتن راه حلی کنترل شده برای جانشینی ریاست جمهوری ناموفق بود که باعث جنگ قدرت میان نخبگان رقیب و طبقات متوسط شد، که در طی دوره ای از ناآرامیهای شدید در میان کارگران، مانند اعتصابات کانانئا و ریو بلانکه، اتفاق افتاد. هنگامیکه زمیندار متمول شمالی فرانسیسکو مادورو، دیاز را در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۱۰ به چالش کشید و دیاز او را زندانی کرد، مادورو بر اساس طرح سن لوئیزو پتوسی بر علیه دیاز فراخوان قیام مسلحانه داد. شورشها ابتدا در مورلوس و سپس در سطحی بسیار وسیعتر در شمال مکزیک بروز کرد. ارتش فدرال در سرکوب این خیزش گسترده ناتوان بود، که باعث آشکار شدن ضعف نظامی و مشوق شورشها گردید. دیاز در می ۱۹۱۱ استعفا داد و به تبعید رفت و دولت موقت تا زمان امکان برگزاری انتخابات منصوب شد، ارتش فدرال حفظ و نیروهای انقلابی مرخص شدند. فاز اول انقلاب بدون خونریزی و کوتاه مدت بود.
مادورو به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و دفتر ریاست جمهوری را در نوامبر ۱۹۱۱ بدست گرفت. او فوراً با انقلابیون مسلح امیلیانو زاپاتا در مورولس مواجهه شد، جایی که کشاورزان خواهان اقدام فوری در زمینه اصلاحات کشاورزی بودند. دولت از نظر سیاسی بی تجربه مادرو شکننده بود و در نتیجه شورشهای منطقه ای بیشتری اتفاق افتاد. در فوریه ۱۹۱۳ ژنرالهای برجسته رژیم دیاز در مکزیکو سیتی کودتا کرده و مادورو و معاون اولش پینو سوارز را وادار به استعفا کردند. در روزهای بعد هر دوی آنها بدستور رئیس جمهور جدید ویکتوریانو هوئرتا کشته شدند. این اتفاق آغازگر فاز جدید و خونینی از انقلاب شد، بطوریکه ائتلاف شمالیها به مخالفت با رژیم ضدانقلابی هوئرتا پرداختند و ارتش مشروطه به رهبری فرماندار کواویلا، ونوستیانو کارانزا وارد این مناقشه شد. نیروهای زاپاتا به قیام مسلحانه خود در مورولس ادامه دادند. رژیم هوئرتا از فوریه ۱۹۱۳ تا ژوئیه ۱۹۱۴ دوام آورد، و شاهد شکست ارتش فدرال توسط ارتشهای انقلابیون بود. ارتشهای انقلابیون سپس به نبرد با یکدیگر پرداختند، بگونه ای که جبهه مشروطه خواه تحت رهبری کارانزا ارتش متحد سابقش فرانسیسکو «پانچو» ویا را در تابستان ۱۹۱۵ شکست داد.