انقضاب. [ اِ ق ِ ] ( ع مص ) بریده شدن ستاره. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). انقطاع. ( از اقرب الموارد ). بریده شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). || از جای برافتادن ستاره. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). انقضاب کوکب از مکان خود، انتقال آن. ( از اقرب الموارد ). ستاره از جای برفتن. ( تاج المصادر بیهقی ).