انقشاع. [ اِ ق ِ ] ( ع مص ) پراکنده و گشاده گردیدن ابر از هوا و دل از غم. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). از بین رفتن اندوه از دل و بلا از شهرها. ( از اقرب الموارد ). واشدن میغ. ( تاج المصادر بیهقی ). باز شدن ابر. باز شدن هوا. صافی شدن هوا. ازمهلال. امزهلال. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
پراکنده و گشاده گردیدن ابر از هوا و دل از غم . صافی شدن هوا . باز شدن هوا .