انقسام

/~enqesAm/

معنی انگلیسی:
being divided, division

لغت نامه دهخدا

انقسام. [ اِ ق ِ ] ( ع مص ) بخش بخش شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بخشیده شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). حصه حصه شدن و بخش بخش شدن. ( غیاث اللغات ). بخشیده گشتن. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ) توزیع و تقسیم و بخش بخش شدگی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

منقسم شدن، قسمت شدن، بخش بخش شدن
۱ - ( مصدر ) منقسم شدن بخش شدن بخش پذیرفتن بخش بخش شدن . ۲ - ( اسم ) بخش پذیری . جمع : انقسامات.

فرهنگ معین

(اِ قِ ) [ ع . ] (مص ل . ) بخش شدن ، بخش پذیرفتن .

فرهنگ عمید

منقسم شدن، قسمت شدن، بخش بخش شدن.

پیشنهاد کاربران

بپرس