انقاذ

لغت نامه دهخدا

انقاذ. [ اِ ] ( ع مص ) یک سو گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || رهانیدن کسی را از کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رهانیدن کسی را از شر و جز آن. ( ناظم الاطباء ). رهانیدن و نجات دادن. ( از اقرب الموارد ). رهانیدن. ( ترجمان القرآن جرجانی ). تنقذ. استنقاذ. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

رهانیدن، نجات دادن، یکسوکردن
۱ - ( مصدر ) رهانیدن نجات دادن . ۲ - ( اسم ) رهایش .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) رهانیدن ، نجات یافتن .

فرهنگ عمید

۱. رهانیدن، نجات دادن.
۲. جدا کردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس