انقاح

لغت نامه دهخدا

انقاح. [ اِ ] ( ع مص ) پاکیزه کردن شعر از کلام رکیک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). پاکیزه کردن و تهذیب کردن شعر را. ( از اقرب الموارد ). || زیورشمشیر بازکردن در خشکسالی و درویشی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). زیور شمشیر بازکردن یعنی فروختن در خشکسالی و درویشی. ( آنندراج ). کندن و بازکردن زیور شمشیر در قحط یا در هنگام درویشی. ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران