انفصام
لغت نامه دهخدا
- انفصام پذیر ؛ قابل شکستن و قطع شدن. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. ترک خوردن.
۳. بریده شدن.
۴. گسستگی.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
فصم (۱ بار)
شکستن. قطع کردن. «فَصَمَ الشَّیْءَ: کَسَّرَهُ مِنْ غَیْرِ بَیْنُونَةٍ - فَصَمَ الشَّیْءَ: قَطَعَهُ». انفصام: قطع شدن. . هر که به طغیانگر کفر ورزیده و به خدا ایمان آورد به دستگیرهای چنگ زده که قطع شدن ندارد. در نهج البلاغه خطبه 107 در وصف آتش آخرت فرموده: «لاتُفْصَمُ کُبُولُها» زنجیرهایش قطع نمیشود این کلمه فقط یکبار در قرآن آمده است.
فصم (۱ بار)
شکستن. قطع کردن. «فَصَمَ الشَّیْءَ: کَسَّرَهُ مِنْ غَیْرِ بَیْنُونَةٍ - فَصَمَ الشَّیْءَ: قَطَعَهُ». انفصام: قطع شدن. . هر که به طغیانگر کفر ورزیده و به خدا ایمان آورد به دستگیرهای چنگ زده که قطع شدن ندارد. در نهج البلاغه خطبه 107 در وصف آتش آخرت فرموده: «لاتُفْصَمُ کُبُولُها» زنجیرهایش قطع نمیشود این کلمه فقط یکبار در قرآن آمده است.
wikialkb: انْفِصَام
پیشنهاد کاربران
کلمه ( انفصام ) به معنای انقطاع و انکسار است .