انفراج


معنی انگلیسی:
obtuseness, separation, relief

لغت نامه دهخدا

انفراج. [ اِ ف ِ ] ( ع مص ) رخنه و شکاف شکاف شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). انفتاح. ( از اقرب الموارد ). || اندوه واشدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ): انفراج غم ؛ انکشاف آن. ( از اقرب الموارد ). انفراج کرب ، ابلنقعاع کرب ؛ وارفتن اندوه. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ) تفرج خاطر. || ( اِ ) چاک و شکاف و ترک. || فاصله. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بی اندوه شدن . ۲ - ( اسم ) وا شدن اندوه گشایش (خاطر ).

فرهنگ معین

(اِ فِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بی اندوه شدن . ۲ - (اِمص . ) وا شدن اندوه ، گشایش (خاطر ).

فرهنگ عمید

رخنه و شکاف شکاف شدن.

پیشنهاد کاربران

بپرس