انفتاق

لغت نامه دهخدا

انفتاق. [ اِ ف ِ ] ( ع مص ) رسیدن شتر را بیماری میان پستان و ناف که گاه مهلک باشد، یقال انفتقت الناقة. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || گشاده و شکافته شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). انشقاق. ( از اقرب الموارد ). از هم باز شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). گشادن. گشوده شدن. ( یادداشت مؤلف ). || گشاده کس گردیدن زن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). گشاده شرم گردیدن زن. || واشدن ابر. ( آنندراج ). || ( اِمص ) شکافتگی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(اِ فِ ) [ ع . ] (مص ل . ) شکافته گردیدن ، جدا شدن .

فرهنگ عمید

۱. گشاده شدن.
۲. شکافته شدن، شکافتگی.

پیشنهاد کاربران

بپرس