انغماس

لغت نامه دهخدا

انغماس. [ اِ غ ِ ] ( ع مص ) به آب فرورفتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). به آب فروشدن. ( تاج المصادر بیهقی ). به آب درآمدن. اغتماس. انقماس. ارتماس. غوط خوردن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) فرو شدن باب زیر آب رفتن ۲ - ( اسم ) فرو رفتگی .
به آب فرو رفتن . به آب در آمدن غوط خوردن .

فرهنگ معین

(اِ غِ ) [ ع . ] (مص ل . ) زیر آب رفتن .

فرهنگ عمید

۱. فروشدن در آب، زیر آب رفتن.
۲. (تصوف ) فرورفتن در مادیات و تعلقات جسمانی که انسان را از توجه به عالم قدس باز دارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس