انعمان

لغت نامه دهخدا

انعمان. [اَ ن ُ ] ( از یونانی ، اِ ) نعمان. شقائق النعمان. ( ازنشوء اللغة ص 120، حاشیه 1 ). و رجوع به نعمان شود.

انعمان. [ اَ ع َ ] ( اِخ ) بصیغه تثنیه ، نام دو وادی که هریک را انعم گویند و یا از باب تغلیب مراد وادی انعم و وادی عاقل است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

به صیغه تثنیه نام دو وادی که هر یک را انعم گویند و یا از باب تغلیب مراد وادی انعم و وادی عاقل است .

پیشنهاد کاربران

بپرس