انعال. [ اِ ] ( ع مص ) نعل بستن در پای ستور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). نعل بستن ستور را و موزه را. ( تاج المصادر بیهقی ). || بسیارنعل شدن مرد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) سپیدی میان سم و رسغ اسب تا که از رسغ درنگذرد و چون از رسغ درگذرد آن را محذم گویند. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
نعل بستن در پای ستور یا بسیار نعل شدن مرد ٠ یا سپیدی میان سم و رسغ اسب تا که از رسغ در نگذرد و چون از رسغ در گذرد آن را محذم گویند ٠