انعاث

لغت نامه دهخدا

انعاث.[ اِ ] ( ع مص ) اسراف کردن در مال خود. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). بگزاف خرج کردن. ( یادداشت مؤلف ). || در تهیه و آمادگی ساز و سامان سفر درآمدن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آماده سفر شدن. ( آنندراج ). تهیه و آمادگی ساز و سامان سفر گرفتن. ( یادداشت مؤلف ).

انعاث. [ اِ ]( ع اِ ) کوشش و جد و جهد در کار. ( ناظم الاطباء ): هم فی انعاث ؛ یعنی رنج کشیدند در امور. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران