لغت نامه دهخدا
انظار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نظر. ( فرهنگ فارسی معین ). نظرها. دیدها. ( آنندراج ). نگاهها.نظرها. نگریستنها. || دیده ها. ( ناظم الاطباء ). دیده ها. دیدگان. چشمان : از انظار مردم مخفی شد.( فرهنگ فارسی معین ). || بینشها. افکار.
فرهنگ فارسی
گوش دادن ٠ گوش داشتن یا در پس انداختن و زمان دادن ٠
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
انظار:
به مهلتی گفته می شود که در آن از سوی حق تعالی هیچ گونه توبه و یا بازگشتی بر صاحب مهلت داده نشده است. فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا کَانُوا مُنْظَرِینَ: چون شیطان با علم و عمد نافرمانی خداوند را کرد پس مهلتی که به شیطان داده شده است در آن توبه و بازگشت به هیچ وجه معنایی ندارد و انظار به نوعی مهلتی است که فرجام آن عذاب قطعی دارد.
... [مشاهده متن کامل]
به مهلتی گفته می شود که در آن از سوی حق تعالی هیچ گونه توبه و یا بازگشتی بر صاحب مهلت داده نشده است. فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا کَانُوا مُنْظَرِینَ: چون شیطان با علم و عمد نافرمانی خداوند را کرد پس مهلتی که به شیطان داده شده است در آن توبه و بازگشت به هیچ وجه معنایی ندارد و انظار به نوعی مهلتی است که فرجام آن عذاب قطعی دارد.
... [مشاهده متن کامل]
انظار: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
تیان ( لری )
تیان ( لری )
به طور کلی دارای سه معنی است
گوش دادن، مهلت دادن، در برابر دید دیگران ( دیدگان )
گوش دادن، مهلت دادن، در برابر دید دیگران ( دیدگان )
انظار: مصدر باب افعال است در حقوق بمعنی امهال و مهلت دادن است همچنین بمعنی نظر دادن و اظهار نظر است بمعنی گوش دادن نیز آمده است
جلوی چشم مردم چیزی رابه نمایش گذاشتن یا جهت اطلاع وآگاهی مردم نمایان کردن