انطلیسون

لغت نامه دهخدا

انطلیسون. [ ] ( اِ ) قوس قزح. آزفنداک. آفنداک. نوشه. تیراژه. کمر رستم. کمردون. طوق بهار. سریر. ( از حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی از یادداشت مؤلف ). توسه. رخش. کمان رستم. سد کیس. قالیچه فاطمه. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به انطلیون شود.

فرهنگ فارسی

قوس قزح . آفنداک . نوشه تیراژه . کمر رستم .

پیشنهاد کاربران

بپرس