انضر
لغت نامه دهخدا
- امثال :
انضر من روضة.( یادداشت مؤلف ).
|| ( اِ ) زر و سیم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
انضر. [ اَ ض ُ ] ( ع اِ ) ج ِ نَضر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به نضر شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید