انصاء

لغت نامه دهخدا

انصاء. [ اِ ] ( ع مص ) بسیار نصی گردیدن زمین. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بسیار شدن نصی ( گیاه ) زمین. ( از اقرب الموارد ). بسیارگندمه شدن زمین. ( تاج المصادر بیهقی ) . || موی پیشانی کسی گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). موی پیشانی کسی را گرفتن. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) .

انصاء. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نصی. ( ناظم الاطباء ). جج ِ نصیة. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ نصیة. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به نصی و نصیة شود.

پیشنهاد کاربران